شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۰
یادداشت رسیده | حاج قاسم، اُسوه سیاست ورزی

حوزه / از سیره ایشان می‌توان پی به این نکته برد که حاج قاسم همواره خود را در محضر الهی می‌دید و لذا این گونه نبود که مواضع صحیح افرادی را که با ایشان اختلاف نظر دارند زیر سوال ببرد؛ حاج قاسم هیچ ابایی از این نداشت که اعلام کند حاضر است دست مسئولی را که علیه استکبار جهانی موضع‌گیری کرده، ببوسد.

خبرگزاری حوزه | اساساً صحبت پیرامون شخصیت حاج قاسم- خصوصاً زمانی که اراده بررسی مکتب ایشان وجود دارد- امری دشوار و حساس است؛ دشوار از آن جهت که نیازمند احاطه کامل بر مکتب ایشان می‌باشد و حساس از آن جهت که اگر ظرایف اقدامات ایشان در نظر گرفته نشود، ناخواسته و نادانسته قدم در مسیر تحریف شخصیت ایشان برخواهیم داشت؛ نگارنده تلاش می‌کند در این یادداشت، تنها گوشه‌ای از سلوک سیاسی این شهید عزیز را مورد مداقه قرار دهد.

یکی از شاخصه‌های انکارناپذیر سلوک سیاسی حاج‌قاسم که تاکنون حتی دست تحریف هم جرأت تعرض به آن پیدا نکرده است، انقلابی‌گری ایشان بود؛ تأکیدات مکرر حاج قاسم مبنی بر این‌که خط قرمز ایشان، انقلاب اسلامی و ولایت‌فقیه است عرصه را برای جولان اصحاب تحریف تنگ نموده است؛ به‌گونه‌ای که حداقل تاکنون طمعی به زیر سوال بردن این خصوصیت ایشان نکرده‌اند.

شاخصه دیگر سلوک سیاسی حاج قاسم -که البته ذیل انقلابی‌گری تعریف می‌شود- این بود که همانند میدان نظامی، در میدان‌های سیاسی هم مقید به حفظ حدود شرعی بود؛ از سیره ایشان می‌توان پی به این نکته برد که حاج قاسم همواره خود را در محضر الهی می‌دید و لذا این گونه نبود که مواضع صحیح افرادی را که با ایشان اختلاف نظر دارند زیر سوال ببرد؛ حاج قاسم هیچ ابایی از این نداشت که اعلام کند حاضر است دست مسئولی را که علیه استکبار جهانی موضع‌گیری کرده است، ببوسد.

پشتوانه این نحو از سیاست ورزی، مکتبی بود که حاج قاسم در آن پرورش یافته بود؛ ایشان از اساتیدی که خود را سرباز آنها می‌دانست، دیده و آموخته بود که قبل از آسمانی شدن هم باید آسمانی بیاندیشد و عمل کند؛ عمل به این توصیه‌ها بود که حاج قاسم را از اغلب سیاستمداران متمایز کرده و ایشان را به آن مقام والا رسانید؛ به نمونه‌ای از توصیه‌های حضرت امام به اصحاب سخن توجه نمائید:

«اگر چنانچه من با یک کسی دشمنی داشته باشم، یک قلمی دستم بگیرم بخواهم بنویسم، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم، این قضیه، قلم شیطان است. آن کسی قلمش قلم انسانی است، آنی است که از روی انصاف چیز بنویسد، از روی انصاف صحبت کند، آن هم توجه کند که در یک وقتی که ما الآن این طور گرفتاری‌ها را داریم، بعضی از اموری که از روی انصاف هم باشد نباید گفت،

... حالا این ضرر به نظام دارد یا ندارد، نه، [اصلاً توجه نمی‌کند] ما بگذار حریفمان از بین برود و لو اسلام هم رفت؛ جهنم! در بعضی اشخاص انسان این جور می‌بیند و باید تجدید نظر بکنند در کارهایشان.

... من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند، می‌خواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مواخذه دارد.» ۶۵/۰۶/۰۸

و بالاخره گفتنی است کسانی که با الهام گرفتن از مکاتب منسوخ غربی، طبقات جامعه را محور تحلیل‌های خود قرار داده و هر اقدامی را -ولو صحیح و مثبت- از دیگر طبقات و جناح‌ها محکوم می‌کنند، قادر به فهم حاج قاسم عرصه سیاست نبوده و مخالف آن خواهند بود.

محمد چراغی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha